ترجمه از صمد نبوی: هنوز همهگیری جهانی کووید-۱۹ که جهان را درنوردید، به پایان نرسیده و یکی از سؤالات اساسی درباره آینده این است؛ آیا کووید-۱۹ آخرین پاندمی است؟ «سابرینا شولتز»، متصدی انسانشناسی موزه ملی تاریخ طبیعی مؤسسه اسمیتسونین، تلاش کرده است در مطلبی که بیش از یک سال پیش در وبسایت این موسسه منتشر شده، به این سؤال پاسخ دهد. شولتز علاوه بر سمتش در اسمیتسونین از دانشمندان جوان «مجمع جهانی اقتصاد» است که بیشتر روی پژوهش درباره انسان، حیوانات و بهداشت محیطی در گذشته و حال تمرکز دارد. آنچه در ادامه میخوانید ترجمه این مطلب است.
یکی از آخرین خاطراتی که قبل از همهگیری جهانی کووید-۱۹ به یاد دارم، مربوط به موزهی ملی تاریخ طبیعی اسمیتسونین است. اواخر فوریه ۲۰۲۰ در حال گفتوگو با یکی از همکاران بخش سلامت جهانی بودم، درست قبل از اعلام رسمی شیوع در آمریکا. ما در لابی موزه در حال تماشای ورود افراد بودیم که بیشترشان برای دیدن نمایشگاه ما در مورد «بیماریهای عفونی نوظهور و سلامت یکپارچه» (one health؛ به طور خلاصه به مفهومی ارتباط تنگاتنگ سلامت انسان، دیگر موجودات و همچنین محیط پیرامون ما با یکدیگر اشاره میکند) به آنجا میآمدند. همانطور که در حال صحبت در مورد مصاحبه او درباره ویروس SARS-CoV-2 بودیم، به ناگاه صورتش در هم رفت و با اضطرابی فراموشنشدنی گفت: «ما باید روایت رایج را تغییر دهیم، کووید یک همهگیری جهانی است.» برخلاف بسیاری از اظهارنظرهای مربوط به آن زمان، او معتقد بود برای کنترل بیماری دیر شده و ما تنها میتوانیم پیشروی آن را کند کنیم. به عنوان متصدی نمایشگاه «شیوع: اپیدمیها در یک جهان به هم پیوسته»، من در حال همکاری با بسیاری از متخصصان برای آموزش عموم مردم در مورد بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان، طریقهی ظهور و شیوع آنها، راههایی که افراد در رشتهها و کشورهای مختلف میتوانند با هم همکاری کنند تا ریسک یک همهگیری جهانی را کاهش دهند، بودم. ما نمایشگاه را در ماه می ۲۰۱۸ شروع کرده بودیم و به هیچ وجه پیشبینی نمیکردیم که یک همهگیری جهانی کمتر از دو سال بعد آن را تعطیل کند.
همهگیری جهانی در ذات ماست
در سالگرد این حادثه تلخ، در جهانی با ۲میلیونو۵۰۰هزار مرگ (عدد مربوط به زمان نگارش مطلب است و در حال حاضر مرگومیر رسمی کووید-۱۹ به بیشتر از ۶میلیونو۵۰۰هزار نفر رسیده است) و سویههای متمایز و همچنان فعال این ویروس، با اطمینان میگویم که باید یک بار دیگر روایت رایج را تغییر دهیم، نه تنها در مورد کووید-۱۹ بلکه به طور کلی در مورد همهگیریهای جهانی. نوع انسان همچنان در معرض همهگیریهای جهانی بعدی است، زیرا خود ما به دلیل آنچه که هستیم و آنچه میکنیم، مسبب آن خواهیم بود و اگر چرایی آن را متوجه شویم، چگونگی رخداد آنها را بهتر درک خواهیم کرد. استعداد ایجاد همهگیری جهانی در وجود انسانها نهادینه شده است؛ خواه از منظر تاریخ تکاملی و زیستی و خواه وضعیت فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر رفتار ما و حتی فرایندهای شناختی و روانی تفکر ما. توانایی بالقوه ویروس SARS-CoV-2 در ایجاد یک همهگیری جهانی در انتقال ناخواسته و آلوده شدن انسانها بهوسیله همدیگر نهفته است. انتشار ذرات عفونی تنفسی منشأ اصلی انتقال هستند؛ این ذرات معلق در هوا و قطرات را یک شخص آلوده وقتی نفس میکشد، حرف میزند، میخندد، آواز میخواند و عطسه یا سرفه میکند، تولید میکند. برای کاهش انتقال هوایی این ویروس زدن ماسک مؤثر است. همچنین فاصلهگذاری، تهویه و فیلتراسیون هم میتوانند مؤثر باشند. یکی دیگر از ویژگیهای SARS-CoV-2 جدید بودن آن برای انسانهاست؛ این در حالی است که ما انسانها مکانیسمهای دفاعی محدود و حتی نقصهای تکاملی مشخصی مقابل این ویروس داریم. انسان خردمند (Homo Sapiens) به عنوان یکی از گونههایی که در اواخر دوره پلیستوسن (یک دور در سیستم گاهشماری تاریخ زمین است که از ۲میلیونو ۵۸۰هزار سال قبل آغاز شد و در حدود ۱۱هزار سال پیش به پایان رسید. عمر پیدایش گونه ما به ۳۰۰هزار سال قبل، یعنی اواخر این دور بازمیگردد) ظهور کرد، میزبان تصادفی بسیاری از عوامل بیماریزای مشترک بین انسان و حیوان مانند SARS-CoV-2 است. ما با ایجاد مزاحمت و مشکل برای میزبانها و اکوسیستمهای طبیعی آنها، راه این عوامل بیماریزا برای آلوده کردن و انطباق با خودمان هموار میکنیم.
نوع انسان همچنان در معرض همهگیریهای جهانی بعدی است، زیرا خود ما به دلیل آنچه که هستیم و آنچه میکنیم، مسبب آن خواهیم بود و اگر چرایی آن را متوجه شویم، چگونگی رخداد آنها را بهتر درک خواهیم کرد
کردار و گفتار؛ ویژگیهای نفهته برای بروز همهگیری
جنگلزدایی، تولید مواد غذایی صنعتی و تجارت حیاتوحش، باعث رشد روزافزون ظهور عوامل بیماریزای جدید مشترک بین انسان و حیوان شده است. تحلیلهای ژنتیکی نشان میدهند که منشأ مخازن (به حاملان طبیعی عوامل بیماریزا گفته میشود که معمولاً خودشان بر اثر آن عوامل دچار بیماری نمیشوند) ویروس SARS-CoV-2 مانند ۷۵درصد از عوامل بیماریزای مشترک انسان-حیوان، حیاتوحش است. شباهتهای زیاد به توالی ژنومی خفاشها و پانگولینها در آسیای شرقی باعث شد بتوانیم محدوده گمانهزنیهای درباره مبدأ مخازن بالقوه آن را کوچکتر کنیم.
صفات بیولوژیکی خاص ما هم به گسترش این همهگیری جهانی کمک کرده است. اگر به خاطر استفاده انسان از زبان گفتاری نبود (که بهوسیله مغز و حلق ما ممکن میشود) انتقال این ویروس از انسان به انسان تا این حد آسان نبود. به همین دلیل انسان برای پخش ویروسهایی مانند SARS-CoV-2 که در بافتهای تنفسی بالایی تکثیر میشوند، کاملاً مناسب است. این خصوصیات بنیادی که به گونه ما کمک کردند تا بر سیارهی زمین حکمرانی کند، از قضا امروز باعث تسهیل بیماریهایی میشوند که موجودیت انسان را تهدید میکنند.
نقاط ضعف یک تمدن مدرن
همچنین تمدن مدرن هم ما را برای گسترش بیماریهای عفونی مستعد کرده است، چرا که بیشتر انسانها امروز با بخشهای دیگر جهان مدام در ارتباط هستند. اجداد ما حدود ۳۰۰هزار سال در گروههای کوچک و پراکنده به دنبال غذا در حرکت بودند. اما تغییر سبک زندگی ما به کمتحرکی و کشاورزی طی ۱۲هزار سال گذشته آینده قابل پیشبینی ما را شکل داده است. با افزایش جمعیت که به واسطه پرورش و انباشت غذا ممکن شد، پیشینیان ما شروع به ساخت شهرها و برقراری راههای ارتباطی میان آنها کردند. با تجمع در مراکز شهری، آنها شروع به ساخت انبارهای غلات، پرورش احشام و پایهریزی شبکههایی تجاری کردند که در نهایت منجر به گسترش عوامل بیماریزا با قابلیت ایجاد همهگیری جهانی در میان امپراطوریهای باستان شدند. این گسترش از طریق میزبانها و حاملان (Vectors) غیرانسانی و به کمک شبکه ارتباطی بین انسانها ممکن شد. عادات اجتماعی و رسوم فرهنگی انسانها هم انتقال بیماریها را تحتتأثیر قرار میدهند. همانند بسیاری از نخستیسانان، گونه ما هم برای داشتن حمایت و همراهی، گروههای اجتماعی ثابتی تشکیل داده است. همانطور که گونههای غیرانسانی این پیوندهای اجتماعی را از طریق فرایند تیمار کردن (Grooming) ایجاد میکنند، انسانها هم احساس نزدیکی را از طریق تماس فیزیکی و تعامل مستقیم و فعالیتهای اجتماعی مشترک بروز میدهند. اهمیت فرهنگی این رفتارها میتواند منجر به عمیقتر شدن تکیه ما بر آنها و بالا بردن ریسک بیماریهای عفونی که به همراهشان میآیند، شود. غذا خوردن در محیطهای بسته، سفرهای هوایی و اجتماعهای مذهبی تنها بخشی از گستره عظیم رفتارهایی است که SARS-CoV-2 هم به وسیله آنها منتشر شد.

همهگیری در یک جهان منفرد، قطبیشده و بدون مشارکت
از طرفی، استحکام قوانین اجتماعی که محدودکننده رفتار ما هستند، میتواند یکی دیگر از مؤلفههای مؤثر بر گسترش بیماری باشد. در مقابل کشورهای سختگیرتری که در اعمال اقدامات کاهشدهنده و محدودکننده موفقتر بودهاند، کشورهایی با هنجارهای اجتماعی ضعیفتر و سهلگیرانهتر کمتر در رفتارهای مشارکتی موفق بودهاند و این موضوع ممکن است نرخ بالاتر شیوع بیماری را در این کشورها توضیح دهد. سطح تضادهای سیاسی و ماهیت اطلاعرسانی حکومتها در مورد ویروس هم مهم است. هر دوی این موضوعات در ایالاتمتحده منجر به سیاستزدگی، دوقطبی شدن و در نتیجه مقاومت در برابر بهکارگیری تمهیدات سلامت عمومی شد.
همچنین با شیوع بیماری، مردم بین گروههای اجتماعی براساس اینکه چه کسی بین آنها پذیرفتهشده نیست، تمایز قائل شدند. این کار گاهی در فرایندهایی رخ داد که دیگریانگاری (تمایز قائل شدن بین خود و آنهایی که غریبه و دیگری پنداشته میشوند) نامیده میشوند و در همهی جوامع و همچنین در همهگیریها مشاهده شدهاند. تاراندن دیگران، انگ زدن و بیگانههراسی از اولین پاسخها به این بیماری جدید بود. به این ترتیب گروههایی که به عنوان گروه مقابل ما، پستتر از ما و به طور کلی غیر از ما دیده میشوند، به عنوان ناقلان بیماری و عاملان گسترش آن سرزنش شدهاند. این یک الگوی برجسته در تئوریهای توطئه در مورد منشأ بیماریهاست که بیشتر بیگانگان را مقصر معرفی میکند. این الگو ادعا میکند یک تهدید خارجی رخ داده است تا این تهدید جدید را قابل درکتر و همچنین قابل کنترلتر نشان دهد. دیگرانگاری که به طور درهمتنیدهای در نژادپرستی نظاممند و خشونت ساختاری علیه گروههای حاشیهای در ایالاتمتحده (و بسیاری دیگر از نقاط جهان) وجود دارد و منجر به نابرابریهای آشکار بهداشتی میشود، در همهگیری جهانی کووید بیش از پیش نمایان شد.
پروژه هیولاسازی از ویروس
از آنجا که ما انسان هستیم، عادت داریم صفات انسانی را به موجودیتهای غیرانسانی نسبت دهیم. به عنوان مثال ما در ابرها صورت، در طوفان خشم و در عوامل بیماریزا قدرت بیانتها میبینیم. انسانانگاری (تصور شخصیت انسانی برای چیزی غیر از انسان) پدیدهای طبیعی است که باعث میشود ناشناختهها آشناتر و قابلپیشبینیتر به نظر برسند. انسان بیشتر اوقات این کار را با نیت خیر میکند تا یک مفهوم، پدیده یا اتفاق مانند یک ویروس جدید را که به راحتی قابل فهم نیست، توضیح دهد. با این حال این چهارچوبسازی گمراهکننده است و در مورد همهگیریهای جهانی فایدهای ندارد. طی شیوع بیماری کووید-۱۹، ویروس کرونا به عنوان اَبَرشروری توصیف شد که در میان ما کمین کرده و در جستوجوی قربانیهای جدید است، ضعیفترینها را طعمه قرار داده و از بهترین دفاع ما «پیشی» گرفته است و در نهایت به عنوان «دشمن شماره یک مردم» در نظر گرفته شده. اما SARS-CoV-2 نه یک مغز متفکر جنایتکار که تنها یک تکه از یک کد ژنتیکی پوشیده در پروتئین و ناتوان از تفکر یا خواستن است. استراتژی نمیچیند و تصمیم نمیگیرد و قادر به هیچ کاری، حتی به تنهایی حرکت کردن نیست. این نگاه ما را از مشکل اصلیمان که همان خودمان هستیم دور میکند. این روایتی (روایتی که در آن مشکل را باید در خودمان بجوییم نه ویروس و دیگرانی شرور) است که کسی طالب آن نیست، اما همه نیازمند آنیم؛ همهگیری جهانی دیگری خواهد آمد و زمان و شدت وقوع آن بهطور جدی به توانایی ما بستگی دارد.
اما SARS-CoV-2 نه یک مغز متفکر جنایتکار که تنها یک تکه از یک کد ژنتیکی پوشیده در پروتئین و ناتوان از تفکر یا خواستن است. استراتژی نمیچیند و تصمیم نمیگیرد و قادر به هیچ کاری حتی به تنهایی حرکت کردن نیست
ویروسها هستند و خواهند بود
پیشرفتهای علمی فوقالعاده در زمینه ساخت واکسن ممکن است روند پایان این همهگیری جهانی را تسریع کند، اما نمیتواند پاتوژن مشترک بین انسان-حیوان مانند SARS-CoV-2 را از بین ببرد. همچنین ما باید قدرت مغزی بیرقیبمان را روی انواع تغییرات محیطزیستی، فناورانه و اقتصادی متمرکز کنیم که بههمپیوستگی سلامت محیط انسان و حیوان را تبیین میکنند. تنها از این طریق خواهیم توانست تا حد امکان از بروز آتی چنین عوامل بیماریزایی جلوگیری کنیم و اگر هم نتوانستیم، لااقل برای مقابله با آنها آماده باشیم. این کار نشانهای بارز از تواناییهای شناختی ماست؛ انسان میتواند احتمالهای آینده را محاسبه کند و پاسخ مناسبی برای آن بیابد. ما مجبوریم واقعیت این همهگیری جهانی را بپذیریم؛ پذیرش و انطباق امری است که انسانها در آن فوقالعادهاند، در واقع چیزی است که نوع بشر را تا به اینجا رسانده است. نمایشگاه «شیوع» هم وقتی دوباره بازگشایی شود، با شرایط جدید سازگار شده است. محتوایش بهروزرسانی خواهد شد و تجربههای تعاملیاش ممکن است محدودتر شود، ولی همه بازدیدکنندگانش قطعاً نجاتیافتگان از یک همهگیری جهانی خواهند بود. اما پیامش مبنی بر سلامت یکپارچه و همکاری جهانی ثابت باقی خواهد ماند. اگرچه این نمایش درون یک موزه است، اما محتوایش در مورد گذشته نیست؛ آینده ما و آنچه را که در پی آن خواهد آمد، در خود جای داده است.