یاسمن رنجبران، کارشناسارشد محیطزیست: تأثیر عمیق و نابودگری که همهگیری جهانی کووید-۱۹ بر همه جنبههای زندگی بشری گذاشته است، زنگ خطری را برای حداقل کردن احتمال بروز چنین رخدادهایی در آینده به صدا درآورده. اگر میخواهیم بیماری عفونی دیگری جهان را زیرورو نکند، شکل تعامل ما با محیطزیست باید به شکلی بنیادین تغییر کند و تقابل انسان و حیاتوحش تا حد ممکن محدود شود. اما این تقابل و تماس حاصل از آن چگونه و در چه محیطی رخ میدهد و اساسا چه عواملی این تقابل را ایجاد میکنند؟
در تابستان ۲۰۲۰ و در میانه همهگیری جهانی کووید-۱۹، گروهی از ویروسشناسان، اقتصاددانان و اکولوژیستها مقالهای در نشریه «ساینس» منتشر کردند که مدعی بود دولتها میتوانند با کنترل جنگلزدایی و تجارت گونههای گاهی نادر که حامل پاتوژنهای خطرناک هستند، ریسک پاندمیهای آینده را کاهش دهند. به گفته «پیتر دازاک» جانورشناس در مؤسسه غیرانتفاغی «اکوهلث آلینس» (EcoHealth Alliance) بیشترین حجم تلاشها برای مقابله با گسترش بیماریهای جدید حول محور ساخت واکسن، تشخیص زودهنگام و قرنطینه متمرکز شدهاند. اما این اقدامات بیشتر به مثابه درمان علائم هستند و عامل ساختاری را هدف نمیگیرند.
به گزارش «بنیاد جهانی حیاتوحش» (WWF)، بیشتر از ۶۰درصد همه بیماریهای عفونی در سراسر جهان منشأ حیوانی دارند و این یعنی عامل بیماریزا در وهله اول از حیوانات به انسان منتقل شده است. بیشتر شیوعهای عصر مدرن مانند اچآیوی، ابولا، سارس، مرس و مؤخرترین آنها یعنی کووید-19 هم در این اکثریت چشمگیر قرار میگیرند. جنگلزدایی که عمدتاً با هدف ساخت جادههای جدید یا تبدیل به زمین کشاورزی صورت میگیرد، در کنار تجارت غیرقانونی یا خارج از ضابطه حیاتوحش باعث ایجاد تماس نزدیک بین حیوانات و انسان میشود و خطر انتقال عوامل عفونی را افزایش میدهد. عوامل بیماریزا همین حالا هم در حیوانات وجود دارند و ممکن است در صورت تماس با انسان، قابلیت انتقال را به دست آورند. هر بار که وارد محدوده بکر زیستگاهی حیاتوحش میشویم، هر باری که حیوانات غیرخانگی را به عنوان حیوان خانگی به محدوده زندگی انسانی وارد میکنیم یا از آنها برای تولید غذا یا دارو استفاده میکنیم، خطر انتقال عوامل بیماریزای حیوانی را افزایش میدهیم.
خراب کردن خانه گونههای دیگر بیهزینه نیست
گونه انسان با هوشمند شدن و ساختن تمدن شهری موفق شده است خود را از درون زنجیره غذایی به بالای آن منتقل کند؛ انسان (مگر در مواردی بسیار محدود) دیگر به عنوان منبع غذایی گونههای دیگر شکار نمیشود و نقش ما مصرفکننده منابع است. اما در این میان نباید فراموش کنیم که این جدایی ظاهری، به معنی جدایی تمام و کمال نیست. همه آنچه بنا کردهایم و امید به ساخت آن داریم، همه به پشتوانه منابع طبیعی و برداشت از آنها صورت میگیرد و این برداشت، ما را در تقابل با دیگر گونههایی قرار میدهد که شاید جلوی چشم ما نباشند، اما همچنان مخاطب خدمات اکوسیستمهایی هستند که ما از آنها بهره بردهایم و البته آنها را تخریب میکنیم. تخریب زیستگاه به معنی گسترش دامنه حضور انسان در مناطق غیرشهری است و این حضور ما را در معرض حجم بیشتری از عوامل بیماریزایی قرار میدهد که به طور بالقوه امکان بروز جهش و آلوده کردن انسان را دارند. مطالعهای که به دست محققان دانشگاه استنفورد به انجام رسید، نشان میدهد برخوردهای مستقیم بین انسان و حیاتوحش در اوگاندا در اثر جنگلزدایی و تکه تکه شدن زیستگاه افزایش پیدا کرده است. این برخوردهای مستقیم در نتیجه ورود نخستیها به سکونتگاههای انسانی در مرز جنگل برای استفاده از محصولات کشاورزی و ورود انسان به جنگل برای برداشت چوب شکل گرفته است. همچنین تغییر اقلیم باعث ورود گونهها به زیستگاههای جدید میشود و این ورود باعث شکل گرفتن ترکیب جمعیتی جدیدی میشود که تا پیش از این وجود نداشته است و این ترکیب نوین، میتواند باعث انتقال ویروس بین گونهها و در نهایت به انسان شود.
بیشتر از ۶۰درصد همه بیماریهای عفونی در سراسر جهان منشأ حیوانی دارند و این یعنی عامل بیماریزا در وهله اول از حیوانات به انسان منتقل شده است
یکی دیگر از آثار تخریب زیستگاهها، انقراض گونهها و کاهش تنوع زیستی است که به نوشته نشریه نیچر، این موضوع باعث میشود تعداد کمی از گونهها جایگزین گونههای ازدسترفته شوند و اگر این گونهها حامل عوامل بیماریزا باشند، ریسک انتقال به دلیل تعداد بالا، بسیار بیشتر خواهد شد. در مطالعه جونز و همکاران در نشریه نیچر، بیش از ۳میلیونو۲۰۰هزار مورد از مطالعات مختلف بومشناختی از سراسر جهان از جنگلها و مراتع تا شهرها مورد بررسی قرار گرفتهاند. طبق نتایج این مطالعه، جمعیتهای گونههایی مثل خفاشها، جوندگان و چندین نخستی که حامل عوامل بیماریزای قابل انتقال به انسان هستند، در مناطقی که محیط طبیعی به شهری تبدیل شده است، افزایش پیدا کرده. مدلسازی و پیشبینیهای این مطالعه که در سال ۲۰۰۸ به انجام رسیده است، توانسته به درستی نقاط شیوع ابولا در جمهوری کنگو را در سالهای اخیر پیشبینی کند. به نظر میرسد همبستگی معنیداری بین تخریب زیستگاه و ریسک بروز بیماریهای حیوانی در انسان وجود دارد. اما به جز تخریب زیستگاه عامل چشمگیر دیگری هم باعث افزایش تماس انسان و حیوان میشود. عاملی که همین حالا هم انگشت اتهام بروز پاندمی کووید-۱۹ به سویش نشانه رفته است؛ تجارت حیوانات.

حضور حیوانات در جوامع انسانی
جستوجوی منشأ همهگیری کووید-۱۹ هرچند به جوابی قطعی نرسید، اما سرنخهای زیادی نقش فروش حیوانات در بازار ووهان را پررنگ میدانند و حدس بر این است که این ویروس احتمالا از این بازار از طریق پانگولین یا خفاش به بیمار شماره صفر منتقل شده است. یک مطالعه اخیراً نشان داد که احتمالاً بیشتر از یک واقعه جهش در انتقال بیماری به انسان نقش داده است و ویروس حداقل دو بار کاملاً مشخص و جداگانه از مخزن حیوانی در بازار فروش حیوانات ووهان به انسان منتقل شده است. این بازار بدنام محل فروش حیوانات وحشی برای مصرف انسانی است، اما تنها بازار با چنین عملکردی در جهان نیست. چنین محلهایی در جنوبشرق آسیا، آمریکای لاتین و منطقه آمازون محل فروش حیواناتی هستند که عموما به شکل غیرقانونی شکار و در شرایطی بسیار غیربهداشتی نگهداری میشوند و این شرایط میتواند باعث انتقال ویروس از یک گونه به انسان شود. بدون وجود نظارتهای مناسب دامپزشکی بر عوامل بیماریرا و انتقال حیوانات، تجارت و انتقال حیوانات زنده چه به صورت قانونی باشد چه غیرقانونی، یک منبع بالقوه انتشار عوامل بیماریزاست. بنا به مقاله چاپ شده در نشریه «گلوبال اکولوژی اند کانسرویشن» (Global Ecology and Conservation) ۱۱میلیون حیوان زنده در ۱۳۱۶ گونه بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ از ۱۸۹ کشور به نقاط دیگر صادر شدهاند. آمریکا بزرگترین وارد کننده پستانداران و دوزیستان زنده به عنوان حیوانات خانگی اگزاتیک است، اما حتی در این کشور با وجود همه سختگیریها و قوانین مرزی آزمایش بیماری تنها برای کسر کوچکی از حیواناتی که به صورت قانونی وارد شدهاند، اجرا شده است. چنین نبود نظارتی پیش از این هم منجر به بروز بیماریهای حیوانی در بین انسانها شده است؛ در سال ۲۰۰۴ باعث بروز چند مورد آبله میمونی در آمریکا شد که بهطور مستقیم از حیوانات وارداتی به انسان سرایت کرده بودند و حالا از منابع فعلاً ناشناخته با سرعت بسیار بیشتری در سراسر جهان در حال گسترش است. وقتی چنین ریسکی در زمینه انتقال از تجارت قانونی وجود دارد، تجارت غیرقانونی حیوانات احتمالاً خطرات بالقوه بیشتری را با خود به همراه خواهد داشت.
تقاضا برای مصارفی مانند داروهای سنتی، حیوانات خانگی، مصرف غذایی و استفاده تزئینی از حیوانات بسیار بیشتر از عرضه قانونی آنهاست و به تجارت غیرقانونی دامن میزند. چنین تقاضایی به طور چشمگیری در آسیای شرقی بیشتر از دیگر نقاط است و به شکل گرفتن بازارهای غیرقانونی و مخفی برای فروش گوشت و فلس پانگولین و عاج کرگدن منجر شده. ارزش اقتصادی تجارت غیرقانونی حیاتوحش سالانه بین ۷میلیارد تا ۲۰میلیارد دلار تخمین زده شده است. انتقال بیماریهای حیوانی به انسان علاوه بر تجارت حیوانات، میتواند به دلیل نگهداری و پرورش نامناسب حیوانات وحشی و حتی اهلی هم رخ دهد. چنین اتفاقی در مورد آنفولانزای H1N1 به دلیل نگهداری نامناسب هزاران دام اهلی در محیط بسیار کوچک و غیربهداشتی رخ داده است.
تقاضا برای مصارفی مانند داروهای سنتی، حیوانات خانگی، مصرف غذایی و استفاده تزئینی از حیوانات بسیار بیشتر از عرضه قانونی آنهاست و به تجارت غیرقانونی دامن میزند. چنین تقاضایی به طور چشمگیری در آسیای شرقی بیشتر از دیگر نقاط است
چه میتوان کرد؟
با این حال برای کاهش ریسک انتقال بیماری از حیوانات به انسان نمیتوان به کلی این تجارت را ممنوع کرد، چرا که در نهایت باعث افزایش شکل غیرقانونی و خطرناکتر آن میشود و زندگی صدها میلیون انسانی را که از این تجارت کسب درآمد میکنند هم تهدید خواهد کرد. تجارت حیوانات علاوه بر تقاضای مصرف خوراکی، به بازار بزرگ طب سنتی چینی هم وابسته است که بخش مهمی از این تجارت را به حرکت درمیآورد و برای کاهش ریسک پاندمیهای آینده، نیازمند کاهش قابل توجه است. هرچند که چین در واکنش به پاندمی کووید-19 فروش و پرورش حیوانات خشکیزی وحشی را به عنوان غذا ممنوع اعلام کرده است، اما بعضی از این حیوانات همچون پانگولین همچنان به عنوان ماده اولیه طب سنتی پرورش داده میشوند و به فروش میرسند. قوانین جدید ممنوعیت تجارت حیوانات در چین ابهامات و استثنائاتی دارند که به عنوان مثال باعث میشوند استفاده از استخوان ببر برای طب سنتی مجاز دانسته شود.
اما برای کاهش ریسکهای آینده، نمیتوان تنها به چین اکتفا کرد. شرایط غیربهداشتی و نامناسب نگهداری و تجارت حیوانات همچنان در بخشهای بزرگی از شرق آسیا به خصوص اندونزی، لائوس، میانمار و ویتنام جریان دارد و بازارهایی مشابه بازار ووهان همچنان در این مناطق مشغول به کار هستند. حتی اگر همه تجارت حیاتوحش در چین تعطیل شود، متقاضیان به سمت چنین کشورهایی خواهند رفت و این افزایش تقاضا و به تبع آن عرضه در این مناطق، ریسک بروز همهگیری را در کشورهایی افزایش میدهد که به دلیل توسعهنیافتگی، توانایی کمتری هم برای مقابله با آن خواهند داشت. مقررات سفت و سختی که بتواند تجارت حیاتوحش را محدود کند و آن را زیر نظر قوانین بهداشتی درآورد، نیازمند تغییر شکل بسیاری از الگوهای اقتصادی-اجتماعی در نقاط مختلف جهان و همکاریهای بینالمللی بین کشورهای بزرگ صنعتی و کشورهای توسعهنیافته و درحالتوسعه است. چنین اقدامی با پیچیدگیهای بیشمار فعلاً دور از دسترس به نظر میرسد، اما اگر عزمی برای کاهش خطر در آینده وجود نداشته باشد، این خطر بالقوه باز هم در آینده روزی بالفعل خواهد شد.